پرنده بودی و از بام من پَرَت دادند

تو ساک بستی و نام مسافرت دادند

 

قَدَت خمید، نگاهت شکست، روحت مُرد

کلاغ های مزاحم چه بر سرت دادند؟!!

 

تو نیمِ دگرِ من بودی و ندانستی

چه داغ ها که به این نیمِ دیگرت دادند

 

خدا نخواست من و تو کنار م باشیم

درست لحظه ی آخر پَرَت دادند